پژوهش فاقد پرسشنامه و منابع است.
چكيده
در تحقيق حاضر به بررسي و تحليل عوامل مؤثر در قدرت و توانايي نفوذ مديران بر كاركنان كلينيك موسوي شهر گرگان مي پردازيم و شامل دو هدف زير است :
1- آگاهي از مهم ترين عوامل كه موجب تقويت و نفوذ مديران بر كاركنان مي شود و تعيين ميزان آن ها
2- به دست آوردن راهكارهاي عملي براي مديران در سازمان كه اين راهكارها شامل : بالا بردن سطح مديريت در سازمان كه باعث موفقيت و نهايتاً محبوبيت مديرهاغ در بين كاركنان مي شود
در اين تحقيق روش تحقيق از نوع توصيفي مي باشد و جامعه آماري شامل كليه كاركنان كلينيك موسوي است . و تعداد جامعه آن 20 نفر مي باشد و از آن جا كه تعداد افراد جامعه كمتر از 30 نفر بوده لذا از كل اعضا جامعه سرشماري شده است .
شيوه گردآوري اطلاعات در تحقيق حاضر استفاده از پرسش نامه محقق ساخته 27 سوالي است كه عوامل موثر در نفوذ مديران بر كاركنان را از نظر عوامل سازماني ، فردي و تخصصي مورد بررسي قرار گرفت و با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي به تجزيه و تحليل داده ها پرداخت .
با بررسي سوالات ويژه تحقيق نتايج زير حاصل شد :
1- عوامل فردي در نفوذ مديران بر كاركنان تأثير دارد
2- عوامل سازماني در نفوذ مديران بر كاركنان تأثير دارد .
3- عوامل تخصصي در نفوذ مديران بر كاركنان تأثير دارد .
4- بين ديدگاه هاي كاركنان مرد و زن در مورد تأثير عوامل ( تخصصي ، سازماني ، فردي ) در نفوذ مديران بر كاركنان تفاوت ندارد .
5- تأثير عوامل (تخصصي ، سازماني ، فردي ) در نفوذ مديران بر كاركنان تفاوت ندارد .
با توجه به نتايج تحقيق پيشنهاد مي شود كه :
عوامل فردي و سازماني و تخصصي مثل : صداقت و وفاداري – رعايت نظم و انضباط – داشتن روحيه تعاون و همكاري – پايبند بودن به ارزش هاي اسلامي – خلاق و نوآور بودن مدير – داشتن روابط عمومي خوب – برخورداري از امكانات تجربه در سابقه كار مدير از جمله عوامل مؤثر در نفوذ مديران بر كاركنان به شمار مي رود كه اگر مديران بتوانند اين عوامل را در خود تقويت كنند در واقع قدرت نفوذ خود را بر كاركنان تقويت كرده اند .
مقدمه
منظور از مدیریت فعالیت و عملی است که در یک موقعیت سازمان یافته برای هماهنگی و هدایت امور درجهت هدفهای معین صورت می گیرد.مدیریت،علمی است که بردانش و یافته های علمی،توانایی هنری،مهارت فنی و اخلاق اجتماعی مبتنی است بعبارت دیر کسی را مدیر می نامیم که بتواند درمحیط کار خود به اقتضای موقعیت،اصول و یافته های علمی و مهارتهای فنی را هنرمندانه با رعایت موازین اخلاقی و اسلامی به کار بندند. و بتواند مشکلات را حل کند وهدفی را تحقق بخشد (بابائی،1385)(صفحه20)
مدیریت و رهبری يکی از جلوه های عملی نفوذ اجتماعی است که طی آن یک شخص دیگران را تحت نفوذ خود گرفته و رفتار آنان را هدایت و کنترل می کند. اساساً دو نظریه مهم در رهبری وجود دارد:یکی نظریه بزرگمرد که معتقد است رهبران دارای خصیصه های ذاتی و ویژه اند که آنان را بر دیگران مسلط می کند.اما تحقیقات مربوط به این حوزه نتوانسته است خصیصه منفردی که رهبر را از افراد عادی متمایز می کند،مشخص کند.
نظریه دوم، نظریه روح زمان یا جبر اجتماعی است که بر طبق آن در هر دوره ای عوامل و زمینه های اجتماعی خاصی وجود دارد که آفریننده رهبران بزرگ است و وقتی آن زمینه ها فراهم شود،پیدایش رهبر اجتناب ناپذیر است.
با این همه،تحقیقات جدید حاکی از آن اند که برخی مجموعه های رفتاری،رهبران را از افراد عادی متمایز می کنند.بعضی از این مجموعه های رفتاری شامل سابق قوی برای قبول مسئولیت،پشت کار و پافشاری در تعقیب هدفها،تهور و ابتکار در حل مسائل،انگیزه برای ابتکار عمل درموقعیتهای اجتماعی اعتماد به نفس و احساس هویت فردی،تمایل به پذیرفتن عواقب اعمال توان نفوذ در دیگران،ظریفت سازماندهی و نظایر آنها هستند.
تحقیقات در مجموع حاکی از آن است که مردم برای قضاوت در مورد نحوه رهبری،هم عملکرد رهبر و هم شیوه عمل او را درنظر می گیرند.بنابراین،قضاوت مثبت هنگامی انجام می گیرد که رهبر،هم عملکرد خوبی داشته باشد وهم این عملکرد را به شیوه ای درست و عادلانه به انجام رسانده باشد(کریمی،1384،ص20).
بيان مساله
با توجه به اینکه عوامل متعددی بر توانایی نفوذ مدیران بر کارکنان تاثیر داردمی توان گفت که مدیران یکی از بهترین نقش ها را در این زمینه به عهده دارند.تحقیقات و پژوهشهایی که در قرن حاضر انجام پذیرفته حاکی از آن است که انسان بوسیله انگیزه های گوناگون و پیچیده و درمواردی همبسته و وابسته ومتاثر از عوامل زمانی و مکانی برانگیخته می شود.در امر موفقیت یک سازمان مسائل متعدد و متنوعی وجود دارد که هر یک از آنها ممکن است منشاء بروز دگرگونیهای رفتاری یا اجتماعی وسیع باشد.یکی از مسائلی که در یک سازمان باید مدنظر قرار گیرد توجه به مدیریت سازمان است ولازمه موفقیت هر مدیر در کارش،داشتن انعطاف و درک احساسهای روانی و عاطفی از سازمان است و تنها با تکیه بر اصول خشک نظریه های کلاسیک نمی توان نیازهای مادی و معنوی کارکنان سازمان را برطرف ساخت بلکه چگونگی و عملکرد رفتار مدیران،تعیین کننده موفقیت یا عدم موفقیت اهداف سازمانی است.لذا رفتار و طرز برخورد مدیران نسبت به کارکنان،از عوامل مؤثر در نفوذ آنها و قدرت گرفتن مدیران می باشد.
در تعریف قدرت گفته اند«قدرت عبارت است از استعداد نفوذ در دیگران»(ام.اف.روجرز 1973)،به نقل از (پقه،1381)منابع یا پایه های قدرت را به طورکلی به دو دسته تقسیم می کنند:
- قدرت پست ومقام
2- قدرت شخصی
قدرت پست و مقام شامل دو قدرت پاداش و تنبیه است که همراه با پست سازمانی به فرد داده می شود،ولی در عمل میزان استفاده از این اختیارات بستگی به رابطه مدیر با مسئول مستقیم خودش دارد.در صورت حسنه بودن روابط،مدیر می تواند از تمامی اختیارات استفاده کند،در غیر اینصور،ممکن است مدیر مافوق مشکلاتی را در استفاده از اختیارات قانونی برای او ایجاد کند،از این رو گفته می شود قدرت پست و مقام ذاتی در پست نیست.
طبق تحقیقاتی که وینی ومیدن(1991)درخصوص اثرات نفوذ اجتماعی و بحث مدیریت نشان داد که مدیران و رهبران با داشتن قابلیت های فردی و تخصصی،تجربه،مهارتهای رهبری،شخصیت مستقل و تعاملات بین فردی بهتر می توانند در نفوذ گذاری بر روی افراد وهدایت رفتار آنها به سمت هدف های تعیین شده نقش ایفا کننده داشتن اطلاعات مناسب،شخصیت مناسب اجتماعی تخصصی و مدیریت و سایر ویژگیهای شخصیتی از جمله عواملی است که میزان نفوذ رهبران را افزایش می دهد وهمچنین نوروزی(1378)در تحقیقی با عنوان«ویژگیهای مدیران موفق به این نتیجه رسیدند که مدیران موفق»دارای احساس مسئولیت و تعهد روحیه تعاون و مشورت،برقراری ارتباط با دیگران،مقاوم و صبور و برخورداری از دانش مدیریت،مقید به نظافت و آراستگی ظاهری می باشند.
این تحقیق قصد دارد عواملی را که موجب نفوذ مدیران برکارکنان می شود را بررسی نماید.سئوال اصلی این تحقیق این است که چه عواملی سبب تاثیر گذاری بر قدرت و نفوذ مدیران بر کارکنان می شود؟وآیا نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده،می تواند برای برنامه ریزی مدیران اثر بخش باشد؟
اهميت و ضرورت پژوهش
در پیشرفت و توسعه ملل توجه به مدیریت در اولویت قرار دارد.امروزه در مقایسه با گذشته ایفای نقش مدیریت درجهت حصول به اهداف سازمان به لحاظ وسعت ارتباطات،قلمرو پیچیدگی اهداف و وظایف سازمان و انتظارات کارکنان ومهارتهای استفاده از تجهیزات بسیار دشوارتر شده است.بنابراین آموزش مدیران و آماده ساختن آنان برای ایفای نقش مدیریت ضروری است،اهمیت و ضرورت تحقیق هم از آن لحاظ پدیدار می شود که در جوامع صنعتی و در حال پیشرفت امروزی یکی از ارکان مهمی که می تواند باعث پیشرفت و افزایش بهره وری و کارآیی کارکنان شود«مدیریت»آنها می باشد.واز آنجایی که حاصل تعامل مشترک بین مدیران و کارکنان می تواند آینده کشور را تأمین کند بنابراین ضروری بنظر می رسد که در جهت اجراء و تحقق این هدف که کدام عوامل به مدیر کمک می کنند تا ارتباط درستی با کارکنان سازمان و درنتیجه نفوذ برکارکنان داشته باشد شناسایی شوند.که نفوذ اجتماعی را تحت تاثیر قرار گرفتن رفتار فرد یا گروه از سوی دیگران تعریف کرده اند.هدف نفوذ اجتماعی تغیر دادن رفتار یا عقاید دیگران است.پس بنابراین باید درانتخاب فرد و گروهی که انجام این سهم(مدیریت)برعهده آنها گذاشته خواهد شد دقت کافی بعمل آید و مدیران که از عناصر اجرایی این هدف به شمار می روند.در صورتیکه انتخاب و انتصاب آنان بر معیار و ضوابط لازم استوار نباشد میتوانند خواسته و ناخواسته موجبات عدم موفقیت سازمان را فراهم آورند.
اهداف پژوهش:
هدف كلي:
1-بررسی عوامل موثر بر توانایی نفوذ مدیران بر کارکنان كلينيك موسوي شهرستان گرگان
2-ارائه رهنمودها و پیشنهادهای لازم به دست اندرکاران
هدف جزیی:
1-بررسی تاثیر عوامل فردی در نفوذ مدیران بر کارکنان.
2-بررسی تاثیر عوامل سازمانی درنفوذ مدیران بر کارکنان.
3-بررسی تاثیر عوامل تخصصی در نفوذ مدیران بر کارکنان.
4-مقایسه نظرات کارکنان زن و مرد درمورد تاثیر هریک از عوامل(فردی-سازمانی-تخصصی)در نفوذ مدیران برکارکنان.
5-تعیین تفاوت هریک از عوامل(فردی-سازمانی-تخصصی)در نفوذ مدیران برکارکنان.
سوالات تحقیق:
1-آیا عوامل فردی در نفوذ مدیران برکارکنان تاثیر دارد؟
2-آیا عوامل سازمانی در نفوذ مدیران برکارکنان تاثیر دارد؟
3-آیا عوامل تخصصی در نفوذ مدیران برکارکنان تاثیر دارد؟
4-آیا بین دیدگاه کارکنان زن و مرد در مورد تاثیر هریک از عوامل(فردی-سازمانی-تخصصی)تفاوت معناداری وجود دارد؟
5آیا بین عوامل فردی-سازمانی-تخصصی نفوذ مدیران بر کارکنان تفاوت وجوددارد؟
فرضيه هاي تحقيق:
1-عوامل فردی مدیران در نفوذشان برکارکنان تاثیر دارد.
2-عوامل سازمانی مدیران درنفوذشان برکارکنان تاثیردارد.
3-عوامل تخصصی مدیران در نفوذشان برکارکنان تاثیر دارد.
4-بین دیدگاه های کارکنان زن و مرد درمورد تاثیر هریک از عوامل فردی-سازمانی-تخصصی)تفاوت معناداری وجوددارد.
5-بین عوامل(فردی-سازمانی-تخصصی)نفوذ مدیران برکارکنان تفاوت وجوددارد.
متغير هاي تحقيق:
متغیر مستقل: عوامل موثر در نفوذ مدیران برکارکنان از ابعاد(فردی-سازمانی-تخصصی)
ابعاد فردی: شامل رعایت نظم و انظباط-انجام به موقع کارها
ابعاد تخصصی: شامل تجربه،رشته تحصیلی،مدرک
ابعاد سازمانی: شامل فرهنگ سازمانی-جوسازمانی-فرهنگ اجتماعی
متغیر وابسته: نفوذ مدیران برکارکنان
متغیر تعدیل کننده: جنسیت
متغیر کنترل: سازمان تامین اجتماعی استان گلستان
متغیر مزاحم: عوامل شخصیتی،نگرشها و عقاید،هوش و استعداد
تعاریف مفاهیم و متغیرها شامل دو قسم است:
الف-تعاریف نظری یا مفهومی
ب-تعاریف عملی یا عملیاتی
الف-تعاریف نظری
مدیریت:
مدیریت فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی،سازماندهی،بسیج منابع و امکانات،هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول،صورت می گیرد.
مدیریت موفق موثر:
مدیریت موفق و موثر عبارت است از کسب اهداف سازمانی یا چیزی بیش از آن(الوانی،1374،ص12).
رهبری:
رهبری فرایندی است که ضمن آن مدیریت سازمان می کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی موثر انجام سایر وظایف خود را درتحقق اهداف سازمانی تسهیل کند و کارکنان را از روی میل وعلاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند
نفوذ اجتماعی:
فرایندی است که به واسطه آن رفتار شخصی دستخوش تغییر یا تحت تاثیر قرار می گیرد.
تعاریف عملیاتی:
همانطور که در صفحات قبل اشاره شده موضوع تحقیق تعیین میزان و سهم عوامل موثر بر نفوذ مدیران برکارکنان در موارد عوامل فردی،عوامل سازمانی،عوامل تخصصی می باشد.برای اندازه گیری میزان تاثیر گذاری هریک از عوامل فوق الذکر با استفاده از متون و راهنماییهای لازم اساتید محترم راهنما و مشاور سئوالاتی تدوین گردید و با پاسخ آزمودنیها به سئوالات،میزان تاثیرگذاری هریک از عوامل در نفوذ مدیران برکارکنان رانشان می دهد.در زیر سئوالات مربوط به هرقسمت اشاره شده است.
1-عوامل فردی از طریق سوالات (1-12)سنجیده می شود هرچقدر نمره آزمودنی در این سوالات بیشتر باشد یعنی عوامل فردی در نفوذ مدیران برکارکنان موثرتر است.
2-عوامل تخصصی از طریق سوالات(13-19)سنجیده می شود هرچقدر نمره آزمودنی در این سوالات بیشتر باشد یعنی عوامل سازمانی در نفوذ مدیران برکارکنان موثرتر است.
3-عوامل سازمانی از طریق سوالات(20-27)سنجیده می شود هرچقدر نمره آزمودنی در این سوالات بیشتر باشد یعنی عوامل سازمانی درنفوذ مدیران برکارکنان موثرتر است.
. M.F.Rogers(1973
. Theoritical(conceptual)
Opera tional
. afmindistrtion
. successful&effective management
. Leader ship
. influence
. Operational