مقدمه:
از طرح مسائل شهري و پرداختن به جغرافياي شهري در گروه اموزش جغرافيا دانشگاه ايران بيش از چهار دهه ميگذرد. با اوج مطرح شدم مسائل شهري در دانشگاههاي اروپا و امريكا طي دهه هاي 1340-1360 بود كه دپارتمانهاي جفغرافيايي آنها مسائل شهر و شهر نشيني به عنوان يك پديده مصنوع كه در نتيجه توسعه و اشغال فضايي بشدت بار جغرافيايي پيدا كرده بود در كانون پژوهشهاي خود قرار داده بودند كه اين موضوع در همين دوران در ايران نيز نهادهاي خود را از طريق رشد شتابان شهرها و يا زاغه نشيني مورد توجه قرار گرفت. رابطه ميان حكومت و دولت و دولت و شهر نشيني و تو سعه شتابان شهر و شهر نشيني در ايران رابطه معنا داري وجود دارد كه طي صد سال گذشته يعني از انقلاب مشروطيت تا كنون تحولات كمي و كيفي چشمگيري به خود ديدهاند.
تحولات ساختاري حكومت و دولت در ايران
مشروطيت يك انقلاب شهري و طغياني بر عليه محدوديت هاي حاكمت هاي ايلاتي بود كه اجازه نميداد، فرهنگ و اقتصاد شهري از حريم سنتي خارج شده و به مناسبات جهاني راه يابد.
رهبري اين انقلاب با سه گروه عمده با خاستگاه شهري
روشنفكران
روحانيون
بازاريان
نتيجه
دو دوره ساختاري و عملكردي دولت:
1-سنتي و قبل از مشروطيت
2- دوره حاكم و كارگذار و كارفرما بعد از مشروطيت
در نظام سنتي مديريت كشوري حكومت هيچ گونه مسئوليتي در ارائه خدمات به حمايتهاي مالي در قبال مردم نداشت و تنها نقش گيرنده و مردم نقش دهنده داشتند.
انديشه هاي اوليه نظريه «دولت و شهر نشيني» در مقالهاي به سال 1373 برميگردد.
دو لت جديد با سياست شهر محوري و شهر مداري خود، پيوسته در تقويت و توسعه شهر و شهرنشيني گام برداشت و در مقابل زيست و معيشت روستايي و عشايريف فرهنگي شهر و شهرنشيني را نستقيم و غير نستقيم مورد حمايت قرار داد. بدين ترتيب ميان حكومت و دولت از يك طرف و شهرنشيني از طرف ديگر رابطه عملكردي دوسويه و مكمل بوجود امد كه تا امروز اين رابطه ادامه دارد.
الف: عملكردحكومت و دولت سنتي در شهرها
1-انباشت سرمايه در شهرها از طريق مزايده حقوق ديواني شهرها، ايالات و ولايات