مقدمه. 3
- اهداف جنگ رواني.. 3
- مهترین ابزارهاي جنگ روانی.. 3
- برخی نمونه های جنگ روانی.. 4
- راهبردهاي اساسي جنگ رواني.. 5
- برخي از مهمترين تاکتيکهاي جنگ رواني.. 5
سانسور. 5
تحريف.. 6
ساختن يك يا چند دشمن فرضي.. 8
پاره حقيقتگويي.. 8
محكزدن. 9
ادعا به جاي واقعيت.. 9
اغراق.. 10
تفرقه. 10
ترور شخصيت.. 10
شايعه. 11
تاكتيك ماساژ پيام. 14
تاكتيك كليبافي.. 14
تاكتيك زمانبندي.. 14
تاكتيك حذف.. 15
تاكتيك قطرهچكاني.. 15
تاكتيك دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض... 15
فوريتبخشيدن ساختگي به خبر. 16
پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت.. 16
استفاده از دوخبر واقعي براي طرح يكخبرساختگي.. 17
استفاده از عاطفه گيرندگان پيام. 17
استفاده از خبر براي تبليغات.. 18
انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی.. 18
نتیجهگیری.. 19
منابع: 21
مقدمه
جنگ رواني از واژههايي است كه تاكنون تعاريف متنوع و گوناگوني بر اساس شرايط استفاده از آن ارائه شده است. ارتش امريكا در مارس 1955 در آييننامه رزمي خود تعريفي جالب از جنگ رواني در عرصه بينالمللي ارائه كرد؛ جنگ رواني در آييننامه ياد شده اين گونه تعريف شده است: «جنگ رواني استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بيطرف و يا گروه دوست است به نحوي كه پشتيباني براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي باشد».
به اعتقاد ويليام داواتي جنگ رواني عبارت است از: «مجموع اقداماتي كه از طرف يك كشور به منظور اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و ملتهاي ديگر در جهت مطلوب و با ابزارهايي غير از ابزار نظامي، سياسي و اقتصادي انجام ميشود». طرفداران اين نگرش اغلب بر اين باورند كه تبليغات جزء اصلي و اساسي جنگ رواني است نه همه آن.
جنگ رواني همچنین عبارت از مجموعه اقدامات تبليغي ـ رواني يك كشور يا گروه به منظور اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب.
- اهداف جنگ رواني
در تدوين يک جريان خبري با استفاده از اصول جنگ رواني آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گيرد اهداف جنگ رواني است. که عبارتند از :
• از بين بردن اميد نزد مخاطبان، کشور و يا جناح مقابل
• بي اعتمادي نسبت به رهبران کشور يا جناح مقابل
• شكاف در بين جامعه مخاطب
اين نوع جنگ، در واقع جنگ عليه عقل دشمن اعلام ميشود و نه به منظور دربندكشيدن بدن او .
- مهترین ابزارهاي جنگ روانی
تلويزيونها:
• تلويزيونهاي عادي
• تلويزيونهاي خبري
• تلويزيونهاي ويژه – منطقه ای
راديوها:
• راديوهاي عادي
- برخی نمونه های جنگ روانی
در طول سال 1385، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از:
• سناريوی تهديد آميزبودن ايران براي ملل جهان و این که دستيابي ايران به انرژي هسته اي تهديدي براي همه کشورهاي جهان است.
- راهبردهاي اساسي جنگ رواني
طراحان جنگ رواني ، نبرد خود را بر تبليغات استوار كردهاند . هدف آنها تاثيرگذاري بر عقايد افراد و يا جامعه موردنظر ميباشد . امروزه در ادبيات جنگ رواني واژه تبليغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ رواني از همه تاکتيکهايي كه يك عامل تبليغاتي و يا يك پروپاگاندا اجنت انجام ميدهد، بهره مي برد . اين عوامل سعي ميكنند افكار عمومي طرف مقابل را به تسخير كشانده و از شيوههاي زير حداكثر استفاده را بنمايند . مديران و طراحان خبري پيش از هر چيز ، بايد مخاطب خود را به خوبي مورد شناسايي قرار داده و از طريق روشهاي روانشناسي اجتماعي ، ميزان تاثيري را كه هر يك از تاکتيکهاي جنگ رواني مي توانند ايفا كنند را پيدا نمايند . تاکتيکهاي جنگ رواني بسيارند و متناسب با شرايط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.
- برخي از مهمترين تاکتيکهاي جنگ رواني
سانسور
سانسور عبارت است از حذف عمدي موادي از جريان عبور آگاهيها ، به منظور شكل دادن عقايد و اعمال ديگران است . اين حذف عمدي ميتواند به دو شكل صورت پذيرد . سانسور در سادهترين معنياش ، رسيدگي و آزمايش پيامهاي كثيرالانتشار توسط اولياي امور به جهت بازداشت موادي است كه از نظر آنان نامطلوب است . اين شكل سانسور ، همان ايجاد مانع قبلي يا عملي جهت جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب است كه مثلا ميتواند شامل حذف واژهها ،عبارات يا جملاتي خاص ، توسط سانسورگر باشد .
تحريف
يكي از رايجترين شيوههاي پوشش خبري و مطبوعاتي ، تغيير متن پيام به شيوههاي مختلف از طريق دستكاري خبر است . در مسئله تحريف سه پديده به چشم ميخورد كه عبارتند از : تعديل ، شاخ و برگ دادن و جذب . يك خبر در حين انتقال از شخصي به شخص ديگر به تدريج كوچكتر از گذشته ، قابل فهمتر و از نظر بازگو كردن ، سادهتر ميشود . در حين فرايند انتقال متوالي بسياري از جزييات اصلي خبر كمكم تعديل ميشوند ، تجربههايي كه در مورد تحريف انجام شده است ، نشان ميدهد كه بسياري از جزييات موجود در ابتداي زنجيره انتقال بهشدت حذف ميشوند . هر بار كه خبر تحريفشده نقل ميشود ، ميزان جزييات ، هرچند با كندي ، كاهش مييابد .
ساختن يك يا چند دشمن فرضي
اين يكي از شيوههاي قديمي سياسيون كهنهكار است كه قدرت را دراختيار دارند و براي بقا و ماندگاري در حكومت از آن استفاده ميكنند . اين شيوه به مطبوعات نيز رخنه كرده است . در اين شيوه سعي ميشود تا ساير رسانهها و مطبوعات يا ساير سياستمداران و يا ساير احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شكل يك دشمن نشان دهند . هميشه داشتن يك دشمن فرضي ميتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمينه را براي هر نوع اقدامي فراهم آورد . استفاده از اين شيوه خود ميتواند براي متحد كردن افراد داخل يك كشور نيز مفيد واقع شود . در هنگام بحرانهاي اقتصادي و سياسي و يا همچنين خطرات سياسي كه از درون يك كشور را تهديد ميكند ، وجود يك دشمن فرضي خارجي ميتواند سرپوشي بر بحرانها و اتحاد داخل كشور عليه آن بحرانها باشد .
پاره حقيقتگويي
گاهي حادثه ، خبر يا سخني مطرح ميشود كه از نظر منبع ، محتواي پيام ، مجموعهاي به هم پيوسته و مرتب است كه اگر بخشي از آن نقل و بخشي نقل نشود ، جهت و نتيجه پيام منحرف خواهد شد . اين از رويههاي رايج مطبوعات است كه معمولا متناسب با جايگاه و جناح سياسي كه به آن متمايل هستند،بخشي از خبر نقل و بخشي را نقل نميكنند . اين شيوه بهخصوص در انتشار نظرات رهبران سياسي متداول است . استفاده از تيترهاي اصلي روزنامهها ، مطابق با ميل و سليقه آن روزنامه از نمونههاي بارز پارهحقيقتگويي است
محكزدن
براي ارزيابي اوضاع جامعه و طرز تفكر مردم جامعه درباره موضوعي خاص كه نسبت به آن حساسيت وجود دارد و يا دريافت بازخورد نظر حاكمان و يا گروهي خاص يا صنفي از اصناف جامعه ، خبري منتشر ميشود كه عكسالعمل به آن، زمينه طرح سوژههاي بعدي قرار ميگيرد عوامل تبليغاتي سعي مي كنند براي دريافت بازخورد نظر گروهي خاص و يا حتي افراد جامعه ، با انتشار يك موضوع عكسالعمل آنها را مورد ارزيابي قرار دهند و سياستهاي آينده خود را نسبت به آن طراحي كنند
تاكتيك محكزدن به نوعي تاكتيك بازگشتي هم هست و به افراد خاص برميگردد و جامعه محدودتري را درنظر ميگيرد. اما بازخوردبيشتر به جامعه و عوام برميگردد.
ادعا به جاي واقعيت
رسانههاي خبري براي دستيابي به اهداف موردنظر خود گاهي ادعاهايي عليه افراد ، گروههاي مختلف و رسانههاي رقيب مطرح ميكنند و آنان را مجبور به پاسخگويي مي نمايند . درواقع در اين روش اخبار مخابرهشده و يا بهچاپ رسيده نوعي ادعا به جاي واقعيت را در ذهن مخاطب تداعي ميكند و با استفاده از كلماتي نظير « ادعا » منبع خبر سعي ميكند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثاني صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعي آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تاييد قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصيب خود كند و در نهايت پيامي را كه مدنظرش ميباشد به همراه خبر القا نمايد .
اغراق
عوامل تبليغاتي با بهرهگيري از اين شيوه دست به پخش مطالب مبالغهآميز ميزنند . آنها سعي ميكنند مطالب كوچك را بسيار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنين قادرند از مطالب بزرگ به شكلي ضعيف و در زمان ، مكان و جايگاهي كه به چشم نميآيد ، بهرهبرداري كند .
تفرقه
شايد بتوان تفرقه را يكي از مؤلفههاي عوامل قبلي دانست كه با استفاده از آنها عامل تبليغاتي سعي ميكند بين جامعه مخاطبان خود با مرزبندي و جناحبنديهايي كه در اكثريت موارد كاذب هم ميباشد ، مطالبي را پخش كند تا پتانسيلها و توان آنها را كاهش دهد .
ترور شخصيت
در شيوههاي جديد ، ترور فيزيكي جاي خود را به ترور شخصيت داده است . در زمانهايي كه نتوان فردي را ترور فيزيكي كرد و يا نبايد افراد مورد ترور فيزيكي قرار گيرند ، سعي ميكنند از طريق عوامل تبليغاتي جنگ رواني و با استفاده از وسايل ارتباط جمعي ، شخصيتهاي مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زير ذرهبين كشيده و با بزرگنمايي نقاط ضعف آنان را ترور شخصيت نمايد . اصطلاحي كه امروز براي تروركردن از طريق وسايل ارتباط جمعي يسيار مورد استفاده قرار مي گيرد ، Terrorovision است كه هدف آن ترور شخصيت هاي سياسي و مهم از طريق به تصوير كشيدن نقاط ضعف و حركات نادرست آنهاست . اين عوامل باعث مي شود رهبران ذينفوذ نزد مخاطبان دچار بي منزلتي وتخريب چهره شوند .
شايعه
زماني كه جريان اين خبر از بين افرادي شروع ميشود كه از حقيقت موضوع دورند ، شايعه آغاز ميگردد و تكرار آن بدون ارائه برهان و دليل ادامه مييابد تا تقريبا بسياري از مردم آن را باور ميكنند و درنهايت شيوه معيني براي ترويج آن پيش گرفته ميشود ، مانند « آنها ميگويند ... » يا « از يك منبع مسئول شنيدهام كه ... » يا « اخبار دقيقي دارم مبني بر اينكه ... » و مانند آنها .
همانندسازي
در همانندسازي نوعي فرافكني صورت ميگيرد . موضوعي در ذهن مخاطب عينيت پيدا كرده و مخاطب نسبت به آن آگاهي دارد . در اين نوع شايعه ، استفاده از تاكتيك بک گراند ميتواند عنصر شايعه را تقويت كند . به عنوان مثال در حوادث بعد از 11 سپتامبر ، استفاده از شايعه پخش سلاحهاي ميكروبي و شيميايي را همانندسازي مي كنيم با سلاحهاي بهكار برده شده در جنگ خليج فارس . براي اينكه ثابت نماييم توليد اين نوع سلاحها توسط آمريكاييها صورت گرفته و امروز در خود آمريكا موجب سياهزخم ميشود .
برجستهسازي ، بزرگنمايي
نمودار شدن عنصر اصلي شايعه همان برجستهسازي و واضحكردن موضوع اصلي است . برجستهسازي زماني اتفاق ميافتد كه شما بتوانيد با تسطيح عناصر حاشيهاي خبر را حذف و با مبالغهاي كه در خبر انجام ميدهيد ، آن را درحد معقول بزرگ جلوه دهيد .
شايعات در زمان جنگهاي نظامي سه دسته هستند و داراي سه كاربرد ميباشند :
- شايعات تفرقهافكن
در اين نوع شايعه سعي ميشود در موانع دشمن ايجاد شكاف نمايند و با بيان تشنجات بين افراد دشمن آنها را ضعيف نمايند . اين نوع شايعه در بازيهاي سياسي كاربرد وسيعي دارد .
- شايعات هراسآور
تاكتيك ماساژ پيام
انواع بيشماري از فريب و خود فريبي در انبوه دادهها و اطلاعات و دانشي كه هر روز از كارخانه كار فكري دولت به بيرون جريان مييابد ، ديده شده است كه به ماساژ پيام معروف است . تاكتيك حذف ، تاكتيك كليبافي ، تاكتيك زمانبندي ، تاكتيك قطرهچكاني ، تاكتيك موجي ، تاكتيك تبخير و تاكتيك تبخير از جمله تاكتيكهاي ماساژ پيام به شمار ميآيند كه در كتابهاي نوشته شده توسط الوين تافلر به طور كامل در مورد آنها توضيح داده شده است .
تاكتيك كليبافي
تاكتيك كليبافي تاكتيكي است كه در آن جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را برانگيزد را با لعابي از مطالب غيرواقعي ميپوشانند . در پخش اين تاكتيك سعي ميشود بدون توجه به مسايل اصلي و عميق در خبر و بدون ريشهيابي به موضوعي كه منعكس مي شود به حواشي آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه كنند و خواننده را در سطح نگه دارد . و توجه وي را كمتر معطوف به عمق مطالب نمايند . اين تاكتيك بيشتر در پخش بيانيههاي وزارت امور خارجه و يا دستگاه ديپلماسي خارجي كشورها مورد استفاده قرار ميگيرد ، كه در آنها از شيوه بيحسسازي مغزي استفاده شده است .
تاكتيك زمانبندي
مرسومترين مصداقي را كه ميتوان براي تاكتيك زمانبندي مثال زد ، تاخير در پخش خبر ميباشد ، به نحوي كه ديگر پيامگير نتواند كاري بكند . اين شيوه در بسياري از موارد التهاب و اشتياق مخاطبين را براي شنيدن خبر از منابع موثق مهيا نموده و در بخشي ديگر با زمينه پخش شايعات را نيز فراهم ميكند. تافلر ميگويد پيچيدگي افكار عمومي به گونهاي است كه استفاده از يك تاكتيك به شكل مجزا و مجرد نميتواند كاربرد لازم را داشته باشد . بنابراين در بخشي از موارد مجبور به استفاده از تاكتيكهاي تركيبي هستيم . در تاكتيك زمانبندي ميتوان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهيا نمودن بستر لازم براي پخش خبر مورد استفاده قرار داد .
تاكتيك حذف
براساس اين تاكتيك قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي كه از پيش طراحي شده و به شكلي كه هدفمند صورت گرفته است ، حذف ميگردد تا زمينه را براي پخش تاكتيك شايعه مهيا نمايد. در اين تاكتيك پخشكننده خبر(رسانه ميداند كه با پخش قسمت ناقصي از خبر سؤالاتي در ذهن مخاطبان ايجاد ميشودكه اين سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمينه پخش شايعات را فراهم ميكند . دروسايل ارتباط جمعي معروف است كه شايعه جايي پخش ميشود كه خبر نباشد . عدم پخش هيچ مطلبي در خصوص سازمان مجاهدين خلق ( منافقين ) پس از شروع عمليات « نبرد براي كنترل ) زمينه پخش شايعات متعدد را در ايران درخصوص نحوه برخورد امريكا با با اين گروه را ايجاد كرد .
تاكتيك قطرهچكاني
دادهها ، اطلاعات و دانش به جاي آنكه در سندي واحد نوشته شود در اين تاكتيك دسته بندي شده و در زمانهاي گوناگون و به مقدار بسيار كم ارائه ميگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پيدا كند و هم نسبت به آن اعتياد پيدا كند و منتظر پخش اخبار از مجراي موردنظر گردد . در اين شيوه الگوي رخدادها تجزيه ميشود و از ديد گيرنده مخفي ميماند .
تاكتيك دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض
اين تاكتيك قديمي و سنتي ميباشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراواني در
فوريتبخشيدن ساختگي به خبر
تاكيد بر انتقال سريع و لحظه به لحظه پيام و افزايش كميت آن يكي ديگر از شيوههاي مطبوعاتي است . هدف از اين شيوه ايجاد نوعي طوفان مغزي براي مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ايجاد نوعي ايزولهكردن خبري مخاطب نسبت به ديگر منابع خبري از طريق ايجاد اين اطمينان در مخاطب است و اين مطلب را ميخواهد القا كندكه اين مطبوعه در سريعترين حالت ممكن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند .
پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت
امروزه شيوه پنهان كردن حقيقت ، محرمانه نگهداشتن آن نيست زيرا كه ذات خبر فرار است و به محض يافتن مجرايي ، به داخل جامعه نفوذ پيدا ميكند . اعتقاد بر اينست كه زماني كه يك رسانه قصد دارد يك خبر را پنهان كند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزياد ، حقيقت و موضوع را بهگونهاي پيچيده كند كه مخاطب از پيگيري آن خبر صرفنظر كند.
براي پنهان ماندن حقيقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقيض ، پيچيده و مغلق بيان ميشود كه مخاطب نتواند از لابلاي مطالب به حقيقت دست يابد . نمونه بارز اين اتفاق در موضوع پرتاب موشك از سوي نيروي دريايي آمريكايي به سوي هواپيماي مسافرتي ايرباس ايراني بود.
استفاده از دوخبر واقعي براي طرح يكخبرساختگي
ارتباط بخشيدن بين دو واقعه ، نتيجهگيري غلط و غيرواقعي از آن ، از شيوههاي ديگر در مطبوعات و خبرگزاريها و راديوها به شمار ميرود . مثلا راديو بی.بی.سی اعلام ميكند كه دو هيات سياسي از آمريكا و ايران همزمان در سوريه با مقامات سوري ديدار و گفتوگو كردند . در اين پيام هدف اصلي، القاء خبر ارتباط بين اين دو هيات سياسي در سوريه و تضعيف دولت جمهوري اسلامي است
استفاده از عاطفه گيرندگان پيام
در اين روش تلاش ميشود تعابيري در خبر مورد استفاده قرار گيرد كه به كارگيري آنان احساس عاطفي مخاطبان را به طور ساختگي تحريف و تهييج كند . كلماتي نظير تبعيض ، ظلم به زنان ، فشار بركودكان ، شكنجه ،بازجويي ، توطئه ، خفقان ، نسلسوزي ، دولتستيزي ، قانونستيزي ، فجايع بشري و مانند آن ميتواند احساسات يك مخاطب را برانگيخته نمايد . موضع زنان و كودكان هميشه ميتواند در اين روش كارآمد باشد . پخش برنامههاي تلويزيون و استفاده از عكسهايي كه كودكان را در وضعيتي بسيار بد نشان ميدهد ، همچنين استفاده از زنان به عنوان عناصر زجركشيده در اخبار ميتواند در مسير ايجاد هيجان بسيار مؤثر و پرنفوذ باشد .
استفاده از خبر براي تبليغات
وقتي خبري از رسانهها منتشر ميشود ، نيازي به اثبات آن وجود ندارد . چرا كه اولين اصل براي دهنده پيام اينست كه ادعايي كه كرده ، اصل ميباشد . منبع خبر زمانيكه خبري را ميدهد ، هيچگونه تلاشي براي اثبات آن نميكند و مدنظر او اطلاعرساني صرف است .
انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی
1ـ در كشورهايي كه حكومت آنها صبغهاي نژادي و قومي دارد، رسانهها تحت كنترل شديد دولت، تبديل به بلندگو و انعكاسدهنده گرايشهاي نژادي ـ قومي -نظامي حاكم ميشوند و به عنوان يكي از ابزارهاي «دگرسازي» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبي براي ايجاد تنش، خشونت و حتي جنگ داخلي فراهم ميكنند، نوع و شيوه رفتاري رسانهها در بحران رواندا و صربستان نمونههاي خوبي در اين زمينه به شمار ميروند.
نتیجهگیری
بررسی کوتاه عوامل شناخت مخاطب، زمان و گفتمان درگیری و شرح چگونگی اجرای دو مورد از عملیات روانی، نشاندهنده آن است که این عملیات متأثر از عوامل بنیادین مزبور هر روز با جلوه تازهتری، ذهن و قلب انسانها را به مدد علم، فناوری، ادب و هنر در تعامل جنونآمیزی هدف قرار داده است. تعامل انسان و پیام و ایماژ مجاز، تحریف حقایق و واقیعتهای عالم خارج، فراقواعد عصر پستمدرن است که مشروعیتی مجازی یافته و تنوع هنجارها و ارزشها را به مسلخ تکثر گمراهکننده هدایت کرده است.
منابع:
۱ – WWW. Commodreams نویسنده: فلوید مک کی منبع: ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۴۸
۲ – رسانهها و ثبات سیاسی، مجموعه مقالات، پژوهشکده مطالعات راهبردی۱۳۸۱
۳ – رحت الله صادقی، جدال رسانهای (بررسی یک پرونده) سازمان انتشارات گفتمان، ۱۳۷۹
۴ – www.Geocities.com/shmtsb
5 – اتوسن جنگ نرم ۲ (ویژه جنگ رسانهای) انتشارات بینالمللی ابرار معاصر تهران ۱۳۸۳
۶ – دکتر محمود یزادان فام، عملیات روانی در نسل چهارم جنگهای مدرن
۷ – نیک گراس ۲۰۰ مروری بر استفاده آمریکا زا رادیو سری در عملیات روانی (ترجمه محمد حسین الیاسی) فصلنامه عملیات روانی، شماره اول صص ۱۲۴-۱۲۵
۸ – الیاس، محمد حسین ۱۳۸۲ فرآیند تخریب روحیه ارتش عراق توسط آمریکا: فصلنامه سیاست دفاعی. سال یازدهم شماره ۴۲٫ صص ۹-۳۶