مقاله تاثیر نفوذ فرهنگی غرب برچند ارزشی شدن هویت فرهنگی ایرانیان عصر قاجار
چکیده
ایران به عنوان کشوری که موقعیت استراتژیکی را در منطقه دارد، همیشه درجریانات سیاسی جهان نقش بسزایی داشته است. تاریخ ایران نوین تاحدودزیادی آمیخته بارقابت سیاسی وایدئولوژیک قدرتهای بزرگ است.به همینجهت چنین به نظرمی رسدکه تحولات ایران طی یکصدوپنجاه سال گذشته عمومادرگرو جریانات سیاسی بین المللی ومبارزه باقدرت های بزرگ جهانی بوده است.
درعصرقاجار روابط ایران با دول های دیگربه صورت روابط ناپایدار بودزیرا،پادشاهان قاجارازاوضاع واحوال واخبارجهان به دوربودند وهیچ گونه تلاشی جزدربعضی نواردخاص وبه دست افراد خاصی همچون امیرکبیر ،برای اعتلای فرهنگ وتمدن ایرانوزمین انجام نداده اند.دراین بین جهان بانفوذ ویژه انگلستان وروسیه سعی در بهره برداری به اشکال مختلف ازکشورمارا داشتندواز هرطریقی ،انگیزه ای برای نفوذ پیدا می کردند.یکی ازنفوذهای مهم غرب ،نفوذ فرهنگی بود که درجهت تغییراندیشه ی ایرانیان تلاش کردند وبااستفاده از نیروهای داخلی جریانات تاثیر گذاری را به اجرادر آوردند.فرهنگ کلی مردم عصر قاجار دینی بود،وبه دلیل ضعف وآگاهی آنان وهمراهی نخبگان باسیراندیشه غرب ،دربعضی مواقع مغلوب فرهنگ بیگانه شدند.ازآن روز تاالان ایرانیان همیشه درگیر فرهنگ های وارداتی درکشورهستند که به نوعی هویت فرهنگی آنان را مورد هجوم قرارداده ودریک عبارت کلی فرهنگ ایرانیان ،دچارچندارزشی گرایی شده که خود باعث می شود هویت فرهنگی - ملی ای یگانه ای بین مردم تشکیل نشودو به جای همبستگی،مردم درگیر بین فرهنگ ملی-مذهبی درمواجه بافرهنگ وارداتی غرب هستند،که گاهی چندسویه گرایش دارند ونمی توانند تمایز ات فرهنگی راتشخیص داده ودر تصمیم گیری های روزمره ی خود درمرز دین وعقل وفرهنگ،تصمیم درست رااتخاذکنند وهمین امرباعث عقب افتادگی ملت ما دراین چند دهه است.
واژگان کلیدی
فرهنگ-هویت فرهنگی- هویت اجتماعی - تماس فرهنگی
مقدمه
همانطورکه می دانید جامعه دارای کارکردهای فراروانی است.جامعه متشکل ازافراد،نهادها،فرهنگ،روحیات و...است.درهرعصری بنابه ضروریات بریکی از جنبه های اجتماعی تاکیدبیشتری می شودواین خودبه نوع حکومت بستگی دارد.فرهنگ یکی از کارکردهایی است که جامعه باآن شیوه های زندگی خودراسامان می دهد.
روش مطالعات تاریخی
درعلم جلمعه شناسی هم دانشمندان علوم اجتماعی را مانندعلوم طبیعی تابع قانون علیت می دانند،یعنی هیچ چیز به خودی خود اتفاق نمی افتد ودر علوم اجتماعی یک ریشه تاریخی دارد(صانعی،71:1372)
تعریف فرهنگ
«مجموعه ایده ها وعادات که انسان ها یاد می گیرند.بادیگران مشارکت می کنند.بادیگران مشارکت می کنندواز یک نسل به نسل دیگرمنتقل دیگر می کنند.فرهنگ راهنمای زندگی انسان هاست»(عضدانلو،446:1384)
آیا حقیقتی به نام فرهنگ درتحولات تاریخی حرکتی تکاملی داشته؟
معمولا باتوجه به پیشرفت برخی ازعناصرفرهنگی،مانندعلم وبهره برداری ازاستعدادهاوبالقوه ها.پاسخ اینگونه سولات رامثبت می دهندومی گویند:آری،فرهنگ بشری درتحولات تاریخی ،حرکت تکاملی داشته اسـت.البته آرزو آرمان هرانسان کمال جووعظمت خواه نیزهمین است که فرهنگ انسانی حرکت صعودی داشته باشد.ولی آیاواقعیت جریان تاریخی هم تااین آرزو و آرمان تطابق داشته باشدیانه؟
هویت اجتماعی
«احساسی است که افراد نسبت به خود دارند.هویت اجتماعی از پایگاه های اجتماعی نشات می گیرد.هویت اجتماعی صرفا رویاهای روزانه ی ما نیستند.آنهامنبع اصلی نقشه ی عمل ماهستند وآنهافراهم آورنده ی معیارهایی برای ارزش گذاری رفتارهای واقعی هستند.امادرهرحال هویت اجتماعی شکننده اند.زیرا گرایش به ایده آل بودن دارند واغلب در برخورد با واقعیت ،در تضاد با آن قرارمیگیرند.»(عضدانلو،681:1384)
مفهوم شناسی هویت وهویت فرهنگی
هویت به عنوان مفهوم چندوجهی توجه صاحب نظران رشته های علمی بسیاری راطی سالیان اخیرب،خود جلب کرده است.(کریمی،1386)
تغییرفرهنگی
وقتی فرهنگی شکل می گیرد،توسعه پیدا می کندوبحث استفاده از فرهنگ وعناصرآن به تبع آسان تر ازبه وجود آمدن آن ها است .به طور کلی هرجا که ارتباط داشته باشد،فرهنگ می تواند از یک سلسله منابع خارجی تاثیر بپذیرد.
پذیرش ایدئولوژی
فرهنگ یک مفهوم بی طرف نیست بلکه مفهومی تاریخی،خاص وایدئولوژیک است.(بیلینگتون وهمکاران،57:1380)
تماس فرهنگی
تماس فرهنگی که به آن اشاره شد از طرق مختلفی که به شرح ذیل آورده شده صورت میگیرد.
-تمیایزوتفاوت فرهنگی:میزان تفاوت فرهنگ هایی که در تماس آمده اند ازنظرتکنولوژی وارزشهاساختارهای اجتماعی وجزآن نقشی مهم در جریان فرهنگ پذیری ایفاء می کند.
جنبه بیرونی ودرونی فرهنگ
گرچه فرهنگ میتواند دربرابر جهان بیرون ازخود،به صورت یک کانون تجمع وحتی وحدت درآیدودرحدفاصلی بامحیط پیرامون خودترسیم کند،دردرون ودرداخل نقشی دیگروشکلی متفاوت به خود می گیرد.بعضی معتقدند که کلیت بیرونی یک فرهنگ دراساس بازتاب ارزش های حاکم دیک فرهنگ است .یعنی انعکاس فرهنگ گروه حاکم.
جوامع چند فرهنگی
در زمان قاجاریه یکی از مشکلات فرهنگی که به چشم می نماید،عدم درک وتوجه به تفاوت های فرهنگی دریک چهارچوب فکری بوم شناختی است.
علت عمده ناهماهنگی عناصر فرهنگی در یک جامعه
برای ناهماهنگی عناصر فرهنگی،عوامل مختلفی را می توان نام برد:
1.ناشایستی وخودگامگی قدرتمندان قاجار
«باید گفت هیچ حقیقت شایسته ای در این دنیا وجودندارد،مگر اینکه در رویارویی با انسان های خودخواه نابود گردد ویا مختل شده ورنگ حقیقی خود راببازد.»(جعفری،145:1382)
2.سلطه گری در ابزار فرهنگی
3.عدم آگاهی مردم عصرقاجار نسبت به محیط اجتماعی خود
مواجه اسلام شرق با غرب
قرن 13دوره برخورد بسیار جدی وفراگیر شرق وغرب بود.دوره ای که جوامع اسلامی بادوره ای از آموزه ها والهامات اسلام دچار واپس ماندگی شده وبنا به ضرورت مستعمره ی نظامی وسیاسی آنها شدند.
مواجعه قاجار با غرب
از زمان فتحعلی شاه قاجار نفوذ غرب به شکلی نظامی آغاز شد. در این زمان به ویژه پس از شکست از روسیه و توجه به توان نظامی کشور رقیب تحول در نیروی نظامی در الویتهای ولیعهد عباس میرزا قرار گرفت. شکست از فرنگیها و نامسلمانان و پذیرش برتری آنها یک شکست بیسابقه و غیر قابل قبول و توجیه ناپذیر در حوزه فرهنگ ایرانی محسوب میشد.
نفوذوتاثیرغرب
درنیمه دوم سده نوزدهم وتاثیرغرب،به دوشیوه متفاوت،روابط سست وشکننده دولت قاجارباجامعه ایران راتضعیف کرد.یکم،نفوذغرب به ویژه نفوذاقتصادی ،بیشتربازارهای شهری راتهدیدکرده وبه تدریج تجاروبازرگانان پراکنده محلی رادر قالب طبقه متوسط فرامحلی یکپارچه سوخت،طبقه ای که اعضای ان برای نخستین بارازدردهاومشکلات مشترک خودآگاه شده بودند.دوم،برخوردوارتباط باغرب به ویژه تماس فکری وایدئولوژیکی ازطریق نهادهای نوین آموزشی،زمینه ی رواج مفاهیم واندیشه های جدید،گ،ایشهای نوومشاغل جدیدرافراهم ساختوطبقه متوسط حرفه ای جدیدبااندیشه های روشنفکران قدیم درباری تفاوت های بنیادی داشت.
نقش نیروهای وابسته در تسریع نفوذ فرهنگ بیگانه
روابط ایران و غرب در عهد قاجار ،به دلیل ضعف شاهان این دوران در مواجهه با قدرتهای غربی، اثرات شومی را بر سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران بر جای نهاد. قاجاریه در امتداد رویکردهای استعمار گرانه دو ابر قدرت آن زمان یعنی روسیه و انگلیس و نیز تحت تأثیر شرایط بین المللی و اوضاع داخلی،به یک سری سیاست هایی در مواجهه با دول خارجی روی اورده بود که در عمل به منزله ی خط مشی سیاست خارجی ایران در قرن نوزدهم میلادی محسوب می شد و در نظر عده ای از مورخین تاریخ دیپلماسی ایران،به عنوان اصول سیاست خارجی ایران در دوره ی قاجار شناخته شده اند.اهم آنها عبارت بودند از:
دوره های مهم برخور با غرب
دوره ناصری
سلطنت ناصرالدین شاه همزمان است با تحولات اساسی ای که در خود اروپا جریان داشت. این تحولات و دگرگونی ها مثل گسترش تلگراف و راه آهن رفت آمد را میان کشورها بسیار آسان تر از گذشته تبدیل کرد. روزنامه منتشر شد و دارالفنون تاسیس شد.
دوران مشروطه
پیش از مشروطه میرزا آقا خان کرمانی گفته بود:«ما چه بخواهیم و چه نخواهیم فرهنگ غرب مانند سیل به سوی ما روان است» و در برابر یک فرهنگ مهاجم اگر پاسخی آماده نداشته باشیم دیر یا زود بلعیده خواهیم شد.پس با ورود به عصر مشروطه بیشتر پاسخهایی که در آغاز به این یورش استعماری و فرهنگی داده می شد به قصد حفظ و بقای هویت دینی و اجتماعی جامعه ی ایران بود تا متعاقب آن بتوان در برابر خواسته های دیگر استعمارگران ایستاد.
مردم در عصر نفوذ
اعتقادات مردم
معتقدات مردم بر اساس تقوی و پرهیزکاری و اجتناب از افعال حرام و رذیله بود که پایه و اساس تعلیم و تربیت عمومی بود و در پرورش و وجدان اخلاقی و حس تعاون و همکاری مردم بسیار موثر بود. قسمتی از این معتقدات بصورت شعائر مذهبی مثل روضه خوانی، تعزیه و تظاهرات حزن انگیز در ایام محرم جلوه مییافت.
نظام آموزشی
نظام واپسمانده آموزشی وسیستم تعلیم وتربیت درایران عهدقاجار،به گونه ای است که درآن تاسیسات معتبرعلمی وفرصت تحقیق درهیچ زمینه ای حاصل نمی شود.نظام ارزشی جامعه ایلی محدود به تعدادی امرونهی می گردد.تخصص غالبا عادات روزمره وآداب ورسومی که نسل ها دست به دست گشته واعتبارجازم وحفانیت قطعی پیداکرده ،باهمان سادگی ابتدایی واستواری واستحکام تجزیه ناپذیر،جای آنهاراگرفته است.به عبارت دیگردرهرتجزیه وتحلیل«عادات»دست بالارادارد.(امینی،شیرازی،74:1382)
وضعیت اجتماعی –فرهنگی زنان دردوران قاجار
اندیشمندان تجددطلب در بررسی و تحلیل جامعه ایران و معضلات و مشکلاتی که جامعه با آن مواجه و نیازمند نوسازی بود، خواه ناخواه به وضعیت زن ایرانی هم توجه می کردند. از آنجایی که پایگاه اجتماعی اندیشمندانی که با رویکرد مدرنیته به دنبال اصلاحات و نوسازی جامعه ایرانی بودند،
نتیجه گیری
براساس انچه که در این مقاله بحث شد،می توان گفت فرهنگ یک رکن مهم وحیاتی برای یک جامعه محسوب می شود. در تمام دوران های مختلف فرهنگ مغلوب ،فرهنگی است که نتوانسته است در برخورد وتماس بافرهنگ بیگانه هویت فرهنگی خود را حفظ نموده ودچاریک تزلزل فرهنگی گشته است.
منابع
1.آبراهامیان،یرواند،(1387)،ایران بین دوانقلاب ،چاپ سیزدهم،ترجمه:گل محمدی،فتاحی،تهران:نشرنی
2.امینی علیرضا،ابولحسنی حبیب ا...،(1382)،تحولات سیاسی اجتماعی ایران از قاجاریه تارضاشاه،نشر قومس
3.اولیویه،مسیو،(1371)،سفرنامه اولیویه ،تاریخ اجتماعی –اقتصادی ایران در دوران آغازین عصرقاجاریه ،ترجمه میرزا محمد طاهر،تصحیح:زرهرام غلامرضا،تهران:انتشارات اطلاعات.
4.پهلوان،چنگیز،(1378)،فرهنگ شناسی ،چاپ اول،تهران:نشر قطره
.culture
1.culture contact.